گویند که دوزخی بود عاشق و مست گولیست خلاف دل در آن نتوان بست
گر عاشق و میخواره به دوزخ باشد فرداست ببینی بهشت همچون کف دست
هی مفتی شهر از تو بیدار تریم با این همه مستی زتو هشیار تریم
تو خون کسان نوشی ما خون رزان اانصاف بده کدام که خونخوار تریم
گویند کسان بهشت با حور خوش است من میگویم که آب انگور خوش است
این نقد بگیر و دست ازآن نسیه بدار که آواز دهل شنیدن از دور خوش است
این می چه حرامیست که عالم همه زآن میجوشند یک دسته به نابودی نامش کوشند
آنان که بر عاشقان حرامش کردند خود خلوت از آن پیاله ها مینوشند
آن عاشق دیوانه که این خمار مستی را ساخت معشوق و شراب و می پرستی را ساخت
بی شک قدحی شراب نوشید و از آن سر مست شد این جهان هستی را ساخت
5676 بازدید
3 بازدید امروز
0 بازدید دیروز
6 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian